English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (836 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keyword U واژه کلیدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
key currencies U کلیدی
scroll U کلیدی
scrolls U کلیدی
keyspace U فاصله کلیدی
key entry U دخول کلیدی
multikey U چند کلیدی
key projects U طرحهای کلیدی
key verification U بازبینی کلیدی
keyword U کلمه کلیدی
key industries U صنایع کلیدی
keypunch U منگنه کلیدی
keylock U قفل کلیدی
keyed access U دستیابی کلیدی
key [حرکت کلیدی شطرنج]
kwic U کلمه کلیدی در متن
keyword in context U کلمه کلیدی در متن
keyboard perforator U سوراخ کن صفحه کلیدی
keyboard enirv U دخول صفحه کلیدی
keypad U صفحه کلیدی با کلیدهای
You gave me the wrong key . U کلیدی که به من دادی عوضی بود
key کلیدی که یک حرف را تولید میکند
ksr U کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
skeleton key U کلیدی که چندین قفل را بازکند
skeleton keys U کلیدی که چندین قفل را بازکند
navigation U چند رسانهای با کلمات کلیدی
wall mounted switch U کلیدی که روی دیوار نصب میشود
soft U کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
bass clef U کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
home U کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
homes U کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
softer U کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
softest U کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
key کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
alphanumeric U صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
passkey U کلیدی که چند قفل را باز کند مفتاح
ascii U صفحه کلیدی که همه حروف ASC II را دارد
enters U کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
entered U کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enter U کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
cases U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
key کلیدی که کار مخصوص یا مجموعه دستوراتی دارد
key کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
attention U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attentions U کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
softest U صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
key کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
softer U صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
pages U کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
paged U کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
backspace U کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
page U کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
soft U صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
termed U واژه
terming U واژه
neologism U نو واژه
neologisms U نو واژه
term U واژه
word U واژه
worded U واژه
mosul U واژه
clicked U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
page U کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
carriage return U سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
paged U کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
pages U کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
click U نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
intercalation U واژه افزایی
neologisms U واژه تراشی
score out that word U ان واژه را خط بزنید
philologist U واژه شناس
dissylable U واژه دوهجائی
buzz words U رمز واژه
paronym U واژه هم ریشه
dictionary U واژه نامه
glossary U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
word book U واژه نامه
the root of a word U ریشه واژه
punctuation for reference U زیر واژه
word count U واژه شماری
neolalia U واژه تراشی
wordbook U واژه نامه
loanword U واژه بیگانه
buzz word U رمز واژه
wordbook U واژه نامه
word order U ترتیب واژه ها
word deafness U واژه کری
lexicology U واژه شناسی
loanword U واژه عاریه
stimulus word U واژه محرک
worded U واژه سخن
synonyms U واژه مترادف
synonym U واژه هم معنی
neologism U واژه جدید
synonym U واژه مترادف
neologism U واژه تراشی
neologisms U واژه جدید
synonyms U واژه هم معنی
glossary U واژه نامه
cognate U واژه هم ریشه
word blindness U واژه کوری
pejorative U واژه تحقیری
word-blindness U واژه کوری
coinage U ابداع واژه
word U واژه سخن
glossaries U واژه نامه
repeat U کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
ends U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
repeats U کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
ended U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
codepages U تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
end U روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
hypermedia U متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
cursors U کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
cursor U کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
post fix U در پایان واژه چسباندن
prandial U واژه شوخی امیز
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
polysllable U واژه جند هجائی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
wordage U کلمات واژه بندی
word choice test U ازمون واژه گزینی
word building test U ازمون واژه سازی
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
syncopation U کوتاه سازی واژه
word association test U ازمون تداعی واژه ها
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram U واژه چهار حرفی
pentasyllable U واژه پنج هجائی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
octosyllable U واژه هشت هجائی
logomachy U بازی واژه پردازی
septisyllable U واژه هفت هجائی
caps U کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
capitals U کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
insert U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
ins key U کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserting U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert key U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserts U کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
key کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
keyboard terminal U صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
blind keyboard U صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
is intervocalic U حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com